پایان
این مال منه بهش دست نزن.
،بیست و هفت سالمه و فکرا دهم
،هنوز یه بچّم
،هنوز یه سنگم
،هنوزم خاکم
هنوزم ضایعم،
هنوزم باورم نمیشه که چطور از یه موز بابا کرد منو آدمم.
ولی چرخه زندگی میگن اینه،
ولی چرخه زندگی میگن اینه،
،ولی چرخه زندگی که هیچه
،چون همه چیز هست و هیچ چیز نیستش
من وایساده همون توِی نشستم
اون عقل سالمته سر شکستم
اصلا من و تو نیست و منه فقط
کی میگه خوب درسته و بده غلط
کی میگه اون درشته و من لاغرم
کی دیده سبزی دهن و تو دست ساغرم
مثل سگ باور میکنیم ببینیم،
ولی اگه بشینیم و بهش فکر کنیم:
که فکر نکنیم، اصلا فقط باشیم،
چون فقط فقط فقط فقط هستیم.
.این هستی هست و ما بهش چسبیدیم
،هستی گردنه و ما زنجیریم
،هستی بچست و ما شادیم
.هستی اگر هست ما بازیم
.ولی اکثر اوقات ناراضیم از حالتمون
،این شده باورمون از غرب تا خاور دور
.چیزی نیست بکنه آدممون
دستم یه ساغره،
.شعر از دهانم این عادته که با نفسم انعکاس میدمش
،ابدا دست نمیکشم ازش
.بدنم قرصه ولی مغزی له وار باشه
.که خیلی اشکال داره
.فکر کنم امسال پاره میشه
،دیگه فرصتی نیست عزیزم
تموم شدیم.